یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یادداشت چهل و دوم

امروزو زدم رو دنده بی خیالی 

با اینکه نمیشه 

هر لحظه که غافل میشم دوباره اون ابر کوچولو بغلم میکنه 

آخه دیشب یه جمله ای خوندم خیلی جالب بود: 

این شونه ها که خدا بهمون داده فقط برای این نیست که بار غمو روشون تحمل کنیم  

برای اینه که یه وقتایی بندازیمشون بالا و بگیم بی خیال!! 

خیلی جالب بود...خیلی 

من که تولد هیچ کسو یادم نمیره امروز غافلگیر شدم 

بابایی اومد با یه دسته گل!! 

یادم رفته بود 

فردا تولد مامانیه 

و من این روزو فراموش کرده بودم!! 

خوبه حالا بابا یه روز زودتر یادآوری کرد 

باید فردا یه فکری برای کادو بکنم 

تو این اوضاع بد اقتصادی 

تازه بدتر اینه که نمیشه بگی پولارو برای چی خرج کردی!! 

 

بی خیالی هم عالمی داره ها 

اما من مال این عالم نیستم!!

همه ی درد من

همه ی درد من اینست که میپندارم

دیگر ای دوست من ٫دوست نداری باشم

محمد علی‌ بهمنی

بی تو ترک برداشته ام

بی تو ترک برداشته ام و به هر بهانه ای ، دلم می شکند ، گاهی گم می شوم پشت پنجره ها و سکوتم را بغض می کنم تا نشنوند صدای شکستنم را .