یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یادداشت صد و ششم

از یه شرکتی که همتون میشناسید با من تماس گرفتن ،

حدودا 1 ماه پیش فرم پر کردم ،

از جنوبِ غربی ترین نقطه به شمالِ شرقی ترین نقطه ی تهران باید برم

نمیدونم اصلا برم یا نه

وقتی 4 ماه از دانشت هیچ استفاده ای نکرده باشی .....

چه امیدی هست که چیزی یادت باشه

.

.

.

میرم

ولی آخرین شرکتی هست که میرم

دیگه نمیخوام اصلن مغزمو پر از چیزایی کنم که همه میگفتن به دردت میخوره و به دردم نخورد :|

نا امیدم

خسته ام

یه امید میخوام

یه انگیزه

.

.

.

چند روز پیشا که بارون میومد

زیرِ بارون گفتم خدایا نمیدونم چجوری

 هر جوری که میتونی حالمو خوب کن
 من دیگه رمقی برام نمونده
 فکر میکنید شنیده ؟
 میخواد خوبش کنه ؟

یادداشت صد و پنجم

اگه دوست دارید از صب تا شب از شب تا صب

آهنگ گوش بدید

حوصله ی آهنگای تکراری ِ خودتونو ندارید

حوصله ی دانلود کردنِ آهنگم ندارید

اصن وقتشو ندارید

یه پیشنهاد دارم براتون :


رادیو تایم لاین

بزرگترین هدیه تو به دیگران....




صبر کنید تا کامل لود شه !