یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یادداشت شصت و ششم

 

نایت اسکین

والا پارسال که اونقدر به خدا نزدیک بودیم  

نماز اول وقت و دعای بعد از نماز و....  

تقدیر امسالمون اینجوری نوشته شد 

امسال که .... نمیدونم چه تقدیری برامون مینویسه 

خدایا ولی بهتر از پارسال باشه  

لطفا 

نایت اسکین

یادداشت شصت و پنجم

نایت اسکین 

امشب هم سالگرد ازدواج پدر و مادر گلمههههههههههه 

بعد از ۲۶ سال هنوز بابا شوق و ذوق داره برای تهیه هدیه و شیرینی 

کاش زندگیه آینده ما هم اینقدر پر محبت باشه  

نایت اسکین 

   

یادداشت شصت و چهارم

   نایت اسکین  

یه شب فوق العاده!!! 

  ۱۹ مرداد تولد بهترین بابای دنیا یعنی باباییه خودم بود 

از اول هفته هی به خودم یادآوری میکردم که یادم نره تبریک بگم  

یه ذره هم بابایی حساسه خوب دیگه منم حساسم شاید به خودش رفتم 

چهارشنبه و پنج شنبه همش بیرون بودم  و تاریخ گوشیم هم یه روز عقبه  

پنج شنبه یهو در حین خرید گوشی رو نگاه کردم دیدم ای وای ۱۹ امه 

یه اس دادم بابا و تبریک گفتم یه خرید کوچولو هم براش کردم 

خیلی خوشحال شد ولی گفت یه روز دیر شده هاااااااا  

گفتم گوشیه من که امروز رو روز تولد شما نشون میده 

همونطور که همه میدونن مردای متولد مرداد خیلی جذاب هستن و همیشه همه رو دور خودشون جمع میکنن این مورد در مورد بابایه من کاملا صدق میکنه  

همه فامیل دوسش دارن 

منم یه پست گذاشتم فیس بوک که همه مطلع شن اینجوری بود که همه فهمیدن دیگه  

کلی کامنت اومد و کلی اس ام اس برای بابایی   

نایت اسکین

دیشب خونه عمو بزرگه افطاری دعوت بودیم  

از در نرفته تو همه شروع کردن تبریک گفتن  

افطاری که تموم شد و جمع کردیم  

یه سری رفتن سراغه فوتبال و ما هم داشتیم صحبت میکردیم که..

داداشی اومد صدام کرد  

تعجب کردم 

دیدم رفته دوتا کیک خریده با شمع و بقیه چیزااااااااااااااا 

وای چه شبی شد .... 

چه جشنی شد  ......

عمو بزرگه هم همون موقع یه کادو به بابایی داد For You 

 

نایت اسکین 

داشتم تو آشپزخونه کمک میکردم که عمو کوجیکه با خانواده اومدن 

سلام علیک کردم دیگه روبوسی نکردم  

وقتی برای افطاری جمع شدیم عمو کوچیکه با حالت کنایه گفت : سلام مهدیه خانم 

گفتم : عمو من که سلام دادم  

گفتت : نخیر بوس به عمویی ندادی که حساب نیست   

 

نایت اسکین 

امشب قبل از افطار زنعمو زنگ زده میگه نمیشه امشب مثل دیشب باشه

Emoticon