یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یادداشت سوم

فکر کنید پیشنهاد یه اردوی دسته جمعی با دوستاتون به شما شده

اولین چیزی که به فکر پسرا میرسه اینه که برنامه ی کاری یا درسیشونو چک میکنن ببینن توی اون مدت کاری دارن یا نه

من تا حدود ۱ ماه پیش همین طوری بودم چون قبلنا دوستای ایه ای نداشتم اصلا به این چیزا زیاد فکر نمیکردم

از طرفی همیشه نگران نگرانیای مامانم بودم همشه باب دل اون رفتار میکردم

بله اولین چیزی که یه دختر بهش فکر میکنه رضایت خانوادشه ...

من فقط یک بار باب دل اونا رفتار نکردوم فقط یک بار در طول ۲۳ سال اما به غلط کردن افتادم

اون قدر که توی اون اردو بهم خوش گذشت هنوز با خاطراتش خوشم

اما هنوزم وقتی به بعدش فکر میکنم بغض میاد سراغم

نمیدونم آخه من چیکار کرده بودم....

من حتی نمیتونم یه روز خوش باشم

یادداشت دوم

من کوچیکتر که بودم فکر کنم دوران دبیرستان هر موقع دوستام میگفتن خوش به حال پسرا آزادن من مخالفت میکردم که ما هم آزادیم هرکاری بخوایم میکنیم

من تو خوانواده ای بزرگ شدم که دور و ورم همش پسره نه خواهر نه دخترخاله نه دختر دایی نه دختر عمه نه دختر عموی هم سن خودم ندارم یا خیلی بزرگن یا خیلی کوچیک همبازیام همه پسر بودن

اون موقع خودمو با اونا مقایسه میکردمو هیچ محدودیتی نمیدیدم

اما حالا تو سن ۲۳ سالگی حالا که مهندس این مملکتم دارم درکش میکنم