ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
من الان سرِ کارم و بسیار عصابم خورده - اصن همه ی انرژیم گرفته شده
داره
یکی از دوستای دانشگاهمو راهنمایی کردم که بیاد اینجا همکار بشیم
خونشون خیلی نزدیکِ
و خوب شرایطِ روحیش داغووووووووووون
همون که شبِ عروسی رفتم پیشش ، همون
بعد از مصاحبه های طولانی ، امروز با مدیرِ منابع انسانی مصاحبه داشت
من رفتم ناهار ، گوشی نبرده بودم
برگشتم دیدم زنگیده، زنگ زدم بهش
گفت 1 چیزی بهت میگم ولی به کسی نگو، گفتم باشه
میگه تو صورتم نگاه کرده گفته رو پیشنهادِ دوستیم فکر کن
یعنی این شکلی شدم
مرتیکه ی عوضی
من دفتر مرکزی دیدمش
100 تا دختر دورشن هیشکی محلش نمیده
آخه تو محیطِ کار
آخه موقع مصاحبه ی استخداااااااااااااااااااام
اصن نمیتونم به کسی هم بگم
دارم میترکم
عوضی
اینجا 2 روزِ فقط پارتیشن بندی شده
جنبه نداره بهش اتاق بدن .....
اههههههههههه حالم داره بهم میخوره
سلام دوست عزیز
این بابا خیلی عوضیه ببخشیدا
به نظرم یک نامه به حراست بدین کارش و بسازین بره پی کارش
سلام
خیلــــــــــــــــــــــــــــی
عجب آدمایی پیدا میشن...
عجب...!
چرا اکثر مردا فکر می کنن حتما باید با منشی یا کارمندشون دوست باشن؟!!