یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یادداشت صد و دهم

فقط برای تخلیه روانی

من الان سرِ کارم و بسیار عصابم خورده - اصن همه ی انرژیم گرفته شده

داره

یکی از دوستای دانشگاهمو راهنمایی کردم که بیاد اینجا همکار بشیم

خونشون خیلی نزدیکِ

و خوب شرایطِ روحیش داغووووووووووون

همون که شبِ عروسی رفتم پیشش ، همون

بعد از مصاحبه های طولانی ، امروز با مدیرِ منابع انسانی مصاحبه داشت

من رفتم ناهار ، گوشی نبرده بودم

برگشتم دیدم زنگیده، زنگ زدم بهش

گفت 1 چیزی بهت میگم ولی به کسی نگو، گفتم باشه

میگه تو صورتم نگاه کرده گفته رو پیشنهادِ دوستیم فکر کن

یعنی این شکلی شدم

مرتیکه ی عوضی

من دفتر مرکزی دیدمش

100 تا دختر دورشن  هیشکی محلش نمیده 

آخه تو محیطِ کار

آخه موقع مصاحبه ی استخداااااااااااااااااااام

اصن نمیتونم به کسی هم بگم

دارم میترکم

عوضی

اینجا 2 روزِ فقط پارتیشن بندی شده

جنبه نداره بهش اتاق بدن .....

اههههههههههه حالم داره بهم میخوره



نظرات 3 + ارسال نظر
mehdi سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام دوست عزیز
این بابا خیلی عوضیه ببخشیدا
به نظرم یک نامه به حراست بدین کارش و بسازین بره پی کارش

سلام
خیلــــــــــــــــــــــــــــی

sid سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:28 ب.ظ http://sid0es.blogfa.com

عجب آدمایی پیدا میشن...

PaRi سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:52 ب.ظ http://magicgirl.blogsky.com

عجب...!
چرا اکثر مردا فکر می کنن حتما باید با منشی یا کارمندشون دوست باشن؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد