یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

باران

نایت اسکیننایت اسکین

 باز باران بارید ،
خیس شد خاطره ها ،
مرحبا بر دل ابری هوا ،
هر کجا هستی باش ،
آسمانت آبی ،
و تمام دلت از غصه دنیا خالی
 

 

baran 

نایت اسکیننایت اسکین

یادداشت شصت و هشتم

 

امسال هم تموم شد....و من غمگین تر از هر سال 

هر سال که عید اعلام میشه ... یه غمی میاد تو دلمه...نمیدونم چرا 

امسال بدتر از هر سال...وسطاش هی سرمو بالا میگرفتم میگفتم :خدایا مگه نمیگی دست و پای شیطون بستس...یعنی من اینقدر بدم که حتی گریه های شب قدر هم به گوشت نرسید

یادداشت شصت و هفتم

 اولین شماره های همشهری جوان بود که دریاره اسرائیل و چگونگی شکل گیری شو .... صحبت کرده بود 

مطالبش برام جالب بود  

خیلی زیاد بود  

چرا دروغ بگم الان یادم نیست 

اما یه چیز همیشه یادمه  

شارون که یکی از سر دم داران این رژیم هست برای مستقر کردن نیروهای خودش چند کشور و زیر نظر داشته که همه مستعمره امریکا بودن 

میدونید یکی از اون کشورها ایران بوده.... 

به اینجا سر زده همون ۶۰ سال قبل اما خدا رو شکر مقبول نیفتاده 

هر سال به این فکر میکنم که ما میتونستیم جای اونا باشیم....