| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | |||||
| 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
| 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
| 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
| 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دوباره روتین
یه ساعت تو رختخواب وول زدن
چک کردن گوشی
دیر شدن پاشو دیگه
دوش گرفتن
نیم ساعت منتظر ماشین موندن
فحش دادن به خودت ک 7 ماهه ماشین خریدی هنوز میترسی رانندگی کنی
چونه زدن با راننده سر کرایه و...
شروع شد
بعد از 5 روز فردا میخوام برم سرکار
هنوز خوابم نبرده و این یعنی فردا سگ اخلاق خواهم بود...
من عاشق کار کردنم
و همیشه بهترینم
ولی نکیدونم چرا دیگه کارم رو دوست ندارم متل قبل
فکر میکنم خیلی انرژی گذاشتم
و به اندازه ای ک انرژی گذاشتم
و تلاش کردم
زمینه نشدم و دلسردم کرده....
البته ک در سال جدید تصمیم گرفتم آهسته تر کار کنم، چند کار رو با هم انجام ندم و زیادی حرص نخورم
چون ممکنه همون چیزی ک دارم حرصش رو میخورم تا چند دقیقه دیگه سناریو عوض بشه و کسی یادشم نباشه من چقدر تلاش کردم و چقدر حرصشو خوردم...
امیدوارم در این اهداف موفق باشم
احتمالا فزدا حقوق جدید هم میگیرم
ببینم چقدره
ببینم هزینه ها چقدره
و باید چجوری زندگی کنم...
چند دقیقه پیش ترم جدید باشگاه ذو ثبت نام کردم ک 200 رفته بود روش
2700 ک باید تا 2 شال قسط بدم
21 میلیون ک هنوز به برادر بدهکارم و این ماه ک باید حق بیمه بدم
و اینا علی الحساب هست
تا ببینم هزینه رفت و آمد چقدر زیاد شده....
دوست داشتم یه خونه وسط جنگل داشتم و تمام کارها رو دورکاری میکردم
شاید در آینده نزدیک بشه
داستان سریال ترکی دیدن من برمیگرده به سریال "اتاق قرمز"
من تو مجموعه ای فعالیت میکنم که یه بخشی از فعالیت ما مشاوره هست
و طی دو سال اخیر ازهمکارا میشنیدم که این سریال خیلی به کارشون مرتبطه
دیگه از اونجایی که هر چیزی یه زمانی داره یه روزی تو فیلیمو این سریال رو شروع کردم به دیدن و چقدر جذاب، چقدر گیرا، چقدر پرمحتوا.....
از قسمت 22 به بعد دیگه فیلیمو داشت
منم دنبالش گشتم تو یه کانال تلگرامی پیدا کردم و دیدم اصلا فیلم اصلی چقدر فرق داره
دوباره از اول دانلود کردم و شروع کردم به دیدن
وای ک چقدر سنگین بود
از نیمه رهاش کردم واقعا خیلی درگیرش شدم
سه تا سریال دیگه هم دنبال میکنم
"دختر شیشه ای یا دختری پشت پنجره"
"عمر"
"آدمک" که به نظرم دیگه ولش کنم ارزش نداره خیلی آبکی و کش دار شده
----------------------------------------------------------------
اول اینکه چقدر این صنعت داره پیشرفت میکنه - این کشور از اون سریال های عشقی کشکی به چه سریال های پرمحتوایی رسیده
دو تا سریال اول ماجراهای واقعی دارن و البته آدمک
از روی کتاب های یه دکتر رواشناس ساخته شدن
دوم اینکه جایگاه روانشناس بین مردم کشورش بالا میره و میبینن که چقدر راهگشاست
سوم اینکه ناخودآگاه جمعی ما با مردم ترکیه خیلی نزدیکه
یعنی من تک تک المان هایی که شاید تو فرهنگ ما باشه اونجا هم مبینم و خیلی احساس نزدیکی میکنم کثلا چشم نظر تو خونه ها
آینه و قرآن برای خونه جدید و خیلی چیزهای دیگه
موضوع بعدی اینکه مشکلات با مشکلات ما تقریبا یکی و چقدر میشه هم ذات پنداری کرد
یه مورد دیگه که برام خیلی خیلی جای تاسف داره
همراه شدن سنت ها در زندگی روزمره این افراده و چقدر ما از خیلی چیزها زده شدیم
البته بگم که اون هام آدمهای متعصب دارن که به حجاب، نماز، روزه گیر بدن
مردهایی هستن که زن و خواهر و دختر رو سهم خودشون بدونن و به خودشون اجازه دخالت تو زندگیش بدن
مخالف کار کردن زنا باشن
پیرزن، پیر مردهایی هستن که واسطه ازدواج بشن
افرادی که به دمنوش و دعا و .... بیشتر از دکتر اهمیت میدم
و کلا همینا ک اینجا میبینیم و همینا باعث میشه من بیشتر جدب بشم
---------------------------------------------------------------
اول سریال آدمک یه جمله از یونگ نوشت که پرهام ریخت
از این نظر ک یونگ! سریال ترکی!
اونم این جمله
تا زمانی که ناخودآگاه رو به خودآگاه نیاریم
هر چیزی رو فکر میکنیم سرنوشته!
جمع بندی اینکه سریال و فیلم خوب ببینید حتی اگه ترکی باشه