یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

1403.09.26

مشکل اصلی اینه که نمیدونم شغلم دقیقا چیه 

و همیشه برام اذیت کنندس

تا داشتم هویت پیدا میکردم زیر و رو شد.....

حالا شایدم زیرش بهتر از روی قضیه اس

1403.09.18

مهدیه جان

جرات داشته باش به موقع حرفتو بزن

به مدیرت

به دوستت

به مادرت

به پارتنرت

بعد یهو میشه خشم و بداخلاقی

بدتر میشه

1403.09.17

بعد از 4 روز اومدم سرکار

و فقط  تو دلم غر میزدم نمیشد منم از این دختر نازنازیا باشم که صبح به صبح پا میشم صبحونه میخورم میرم باشگاه 

بعد ناهار میخورم با دوستام برنامه میکنیم عصر میریم کافه 

چندتا کلاس نوشتم 

کارای کلاسامو میکنم 

شب با دوست پسرم میرم شام بیرون و دور دور 

اصلا هم نمیدونم کار و قسط و قرض و وام چیه

مثل نگار یه محسنی داشته باشم که عاشقم باشه با اینکه بهش گفتم تو دوست پسرم نیستی بهم زنگ زنه شماره کارت بگیره پول بزنه 

هماهنگ کنه با هم بریم سفر 

منم یه پیج اینستاگرام داشته باشم و دغدغه ام فالوئر گرفتن باشه 

هی برم سفر، کافه، آرایشگاه، خرید، باشگاه ..... پولشم اون بده 

هر وقت دلم خواست برم خونه، کلی لباس جور وا جور و ......

یا مثل مهرنیا بدونم بالاخره یه کسی تو این دنیا منو دوست داره که وقتی گوشیمو میزنن، برام یه آیفون آخرین مدل بفرسته محل کارم 

آنتننش پرید بگه برو فلان جا پولشم حساب کردم برات درست می کنه 

به هر مناسبت گل بفرسته محل کارم 

اما متاسفانه من مهدیه ام که همیشه خودم گلیم خودمو از آب کشیدم بیرون 

دلم برای نوازشای آرش تنگ شده ولی محل سگم بهم نمیزاده 

چندبار به سعید گفتم این ماه پول کم آوردم گفت زندگی همینه و نمی رفتی کلاس ثبت نام کنی......

یه مامان دارم که چسبیده بهم نمیزاره تکون بخورم به قول نگار فکر نمیکنه بالاخره من باید پارتنر از کجا پیدا کنم؟

یا شب ازدواجم زنگ میزنه که کاری کردی یا نه ....