یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

حساب و کتاب عاشقی ...

هر شب می‌نشینم پای حساب و کتابم...

چند بار گفته‌ای دوستم داری...

چند بار دوستم داشته ای...

چند بار بارونی شده‌ای برای من...

چند بار باریده ای...

چند بار عارف شدی..

عاشق شدی..

شاعر شدی....

چند بار برای نبودنم مردی و زنده شدی...

چند بار از آمدنم نا‌ امید شدی....

چند بار از رفتنم شکستی...

چند بار از دیدنم دوباره بهاری شدی

 

هر جور حساب می‌کنم میبینم هنوز هم من بیشتر دوستت دارم....

میبینم هنوز هم لحظه های بی‌ تو کشنده است ...

میبینم صبورانه تحمل می‌کنم بودن و نبودن‌هایت را....

میبینم هر شب خواب من از خیال تو در بدر می‌‌شود ....

هر شب دلم برای لیلی میسوزد...

هر شب خیسی پنجره‌ها داغی‌ گونه‌هایم را به تن می‌‌کشد....

هر جوری حساب می‌کنم میبینم حساب و کتابمان یکی‌ نمی‌شود.....

من و کتابم اینجا منتظر....

بیا کمی‌ عاشقی کن..

عارفی کن...

بیا و دلت رو با دل ما یکی‌ کن....

بیا حسابت را تسویه کن

انسان های سر سخت و لجوج .........

انسان های سر سخت و لجوج ، مانند چوب خشک می مانند 
 
 و انسان های نرم خو همانند چوب نرم و انعطاف پذیر ... 
 
 حال ببینید که چوب خشک با وزش باد خم نمی شود و اگر خم شود ، چطور می شکند ...  
 
اما چوب نرم نمی شکند. 
  
 
 
من هم که لجوج و سرسخت............ 
 
شاید تمام سخت بودن زندگی برای همینه ............البته برای من.......شاید

یادداشت بیستم

امروز اینو توی یه وبلاگ خوندم:  

در جوانی

یعنی مجردی

اگه دلت خواست،

حتی اگر کمی خواست

کسی را ببوسد

ببوسش  

 

منو یاد حرفای ع انداخت 

که این روزا خبری از من نمیگیره 

این روزا هیچ کس خبری ازم نمیگیره 

حتی اونکه ادعایی داشت.............