دیروز اومده بود دیدنم ، با یه شاخه گل سرخ و همون لبخندی که همیشه آرزوش رو داشتم
گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ، ولی من فقط نگاش کردم ،
وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود . . .
مهدیه
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 ساعت 06:01 ب.ظ
یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش .... میشود پی برد به دلدادگیش
یک نفر سبز چنان سبز که از سرسبزیش ...... میتوان پل زد از احساس خدا تا دل خویش
مهدیه
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 ساعت 05:57 ب.ظ
مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب. هزار شب است که پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکردم
مهدیه
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 ساعت 05:55 ب.ظ