یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یادداشت یازدهم

چقدر ماه رمضون خوبه!!

آدم احساس آرامش میکنه با اینکه تو شبای قدر یه عالمه گریه میکنی و ذکر مصیبت گوش میدیو تمام گناهات جلوی چشمات میاد اممممممممماااا بازم بعد از اون همه گریه خوشحالی !!

یادداشت دهم

همیشه به این موضوع فکر میکنم که آیا واقعا پدرمو دوست دارم

اگه نیاز مالی بهش نداشتم چقدر دوسش دارم

اما اینو میدونم که بعضی وقتا واقعا ازش متنفرم !!

یادداشت نهم

دوباره برگردیم سراغ همون سریال  

خیلی جالبه که پدر مادرا اصلا بچه ها رو درک نمیکنن 

امشب وقتی امیرحافظ سر مامانش داد زد که اکرم زنمه و باباش گفت به خاطر کار تو ما الان گیر کردیم  

بابام گفت چه پسره پررویی 

میخواستم بهش بگم 

شما خودتون تا غریزه جنسیتون گل میکرد زن میگرفتید و همون شب کارتونو میکردید  

الان مامانم بعضی وقتا خندش میگیره چون من خودم حاصل شب اولم - آدم چقدر کثیفه ـ  

اما حالا ما چی  

چند سال باید این غریزه سرکوب بشه  

بعدم که نامزد داشته باشی اما از همه چی محروم باشی خوب بیچاره بعد از چهار سال چقدر تحمل کنه!!