95.07.21

وارد یه دنیای جدید شدم 

دست برادرم رو میبوسم که این دنیای جدید رو بهم معرفی کرد 

دنیای سختیه تقریبا باید با همه دنیا برای اهدافت بجنگی 

چشم بسته بهش یا علی گفتم و تازه با سختیاش روبرو شدم

به قول یکی از با تجربه ها مثل یه غار تاریکه میمونه که هرچی میری جلوتر چراغاش یکی یکی روشن میشه و قشنگیاشو بهت نشون میده 

با همه سختیاش میتونم بگم عاشقشم 

نمیدونم واقعا قبلش چجوری زندگی میکردم 

وقتی واردش شدم باتجربه ها گفتن این دنیا دوستاتو الک میکنه کسایی رو برات نگه میداره که میتونی همه عمر روشون حساب کنی

واقعا هم راست میگن 

همه لیاقت ندارن حاشیه امن زندگیشون رو رها کنن البته نه همون ابتدای کار و تلاش کنن برای ساختن بهترین زندگی

عزیزترین کسای زندگی من منو تنها گذاشتن برادرم حداقل منو داشت که بهش یا علی بگم و تا آخرش باهاش باشم من اونم نداشتم 

اما شروع کردم 

شاید سخت باشه دو تا کار رو با هم بکنی 

اما واقعا دو تا کار نیست 

زندگی جدیده 

پر از دلخوشی 

دورت را آدمایی پر کردن که فقط بهت انرژی میدن فقط از روزای خوب حرف میزنن از اینکه یک سال دیگه میتونیم چه زندگی ای بسازیم

و من چرا وارد شدم :

1.حدود یک سال پیش اتفاقی افتاد که اگر مشکل مالی نبود هیچ وقت پیش نمیومد 

و تمام زندگی منو رو به بدبختی برد 

نباید دیگه مشکل مالی وجود داشته باشه نباید!

2.چهارساله دارم کاری رو انجام میدم که یکی از مزخرف ترین کارهای دنیاس 

دارم میبینم که چجوری آدما با پارتی بازی و رابطه سازی یکی یکی پله ها رو میرن بالا 

این کار تنها کاریه که بدون پارتی بازی میتونی به همه اطرافیانت خودتو ثابت کنی 

به همه اونایی که تو این دنیای جدیدم همراهیت نکردن و تنهات گذاشتن

کنار کشیدن چون به نظر من ترسوان و لیاقت خودشونو نمیدونن

اینا میتونه دلایل اصلی باشه 

این دنیای جدید اعتماد به نفسی به من داده که تمام این سی سال آرزوشو داشتم 

همیشه یه دختری بودم که از شرایطم میترسیدم با دوستای دانشگاهم دبیرستانم قطع رابطه کرده بودم که احیانا ازم نپرسم بعد از 10 سال چیکار کردی و من بخوام چیزی رو بهشون بگم که حتی خودمم ازش راضی نیستم 

ولی الان :

به دوستام زنگ میزنم بدون هیچ ترسی میرم به دیدارشون 

خدای من بعد از 12 سال رفتم پیش کسی که شرایطش مثل 6 ماه پیش من بود دختری که فکر میکرد تمام بدبختی های عالم فقط برای اون هست 

نشستیم ساعتها با هم صحبت کردیم و گریه کردیم 

اون شب تو تلگرام به بالا سریم پی ام دادم که اگر این سیستم تنها دستاوردش برای من این باشه که برم پیش دختری و بعد 12 سال به راحتی با من صحبت کنه 

و من بهش اطمینان بدم که این روزگار برای من تموم شد برای تو هم تموم میشه و فقط ایمان و امید رو بهش القا کنم 

به والله برام کافیه 

وقتی با تجربه ها میگفتن که تو این سیستم میتونی به آدما کمک کنی متوجه نمیشدم و من یکی از معجزه هاشو دیدم 

اگه فقط زندگی یک نفر رو تغییر بدم ارزش نداره؟؟؟؟؟

به قول معروف دکترا وقتی پولدار میشن که آدما مریض بشن 

وکیلا وقتی پولدار میشن که مشکلی وجود داشته باشه 

......

ما وقتی به در آمد میرسیم که دوستانمون رو به اهدافشون برسونیم و زندگیشون رو نجات بدیم 

اگه قرار بود من یه آدم معمولی باشم خدا هیچ وقت این دنیای جدید رو بهم معرفی نمیکرد .....

به خاطر پدر و مادرم 

به خاطر برادرم 

به خاطر خودم 

به خاطر همه اونایی که منتظرم با کله بخورم زمین 

به خاطر همه اونایی که عزیزترین هام بودن و تلفن رو روم قطع کردن 

به خاطر همه اونایی بلاکم کردن 

به خاطر همه اونایی که خودشون و لیاقتشون رو باور ندارن 

باید تا آخرش باشم