یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

همیشه من بودم و من و تنهایی

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت انقدر غمگین است ؟ چرا لبخندهایت انقدر بی رنگ است ؟ اما افسوس ... هیچ کس نبود همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره 
نظرات 3 + ارسال نظر
کیا دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ق.ظ http://paeiziha.blogsky.com

حالا واقعا چرا؟؟

ما نیز دوباره آپیدیم
سر بزنید خوشحالمان کنید لطفاً

نمیدونم چرا

یگانه دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://unique886708.blogsky.com

چرا نگاه هایت انقدر غمگین است ؟
چرا لبخندهایت انقدر بی رنگ است ؟
الان خوشحالی دیگه.چون من ازت پرسیدم
بی خیال بابا
از pro چه خبر؟پاورش تموم شد؟

شما هر وقت به ما سربزنی خوشحال میشیم
خبری نیست
هنوز نخوندمش
تا پاورش کنم

. دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ب.ظ http://nog.blogsky.com

سلام
خوبی!
امیدوارم مشکلت با تنهایی حل شده باشه
مواظب خودت باش

سلام
ممنون
باید باهاش کنار اومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد