ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دو هفته است
صبحها که از خواب بیدار میشم
اول پرده رو میزنم کنار
از بین ساختمانها سرک میکشم
تا شهرو ببینم ـ این تهرانم چه شهره بیخودی شده اولش که اومده بودیم اینجا فقط درخت و باغ بود
حالا همش ساختمون
ببینم بالاخره این آسمون یه ذره آبی میشه
میتونم کوهها رو ببینم
اما نه
نمیشه
حالا این چند روزه
صبحها حوبه
فکر میکنی
این لایه خاکستری که شهرو بغل کرده
گذاشته و رفته
اما هنوز به ظهر نرسیده برمیگرده
خسته شدم
از این شهر که بدم میومد
حالا دیگه غیر قابل تحمل شده
من موندم ما چجوری زنده ایم
یه هفته که برج میلاد معلوم نبود
حالا هم مثله یه سایه میبینمش
خدایا پس کی یه بادی
بارونی
چیزی میفرستی
تا ما هم بتونیم نفس بکشیم
شایدم اینا واقعا عذابه الهیه
منکه کم گناه نکردم
داره بیشترم میشه
نمیدونم چیه!!
کسی که اولین بار پایش را بر کره ی ماه گذاشت وقتی زمین ما را از آنجا دید گفته بود گه چقدر معجره آمیز و شگفت انگیز است. گفت بود دست نزنیدش. گفته بود که خرابش نکنید...
ولی گوش ندادن
بلاها سرش آوردن!!
حالا همه باید عذابشو بکشیم
ایول هم ژستت باحال بود هم نظرو جوابش
قالبت مبارک
بدو بیا که بدبخت شدم
ممنون از ا
ینهمه تعریف
خدا به تهرونیها رحم کنه!! انشالله بارونی بیاد و این گردوغبار رو باهمه چیز با خودش ببره بخصوص ناراحتیهای شما رو!!!
راستی چیزی که بیشتر منو به خودش جلب کرد این بارون تو عکسه می بینی چقدر زیباست بخدا بهترین نعمت خداست. که انشالله نصیب شما عزیزان بشه.
انشاالله