یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ
یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

یـکـــــــــــــــــــ فنجـــــــــــــــــــــــانـــــ سکــــــــــــــوتـــــــــــــــــــــ

شاید روزی من هم، ...خدا رو لمس کنم!!

شاید روزی من هم،
سکوت رو یاد بگیرم
آرامش رو درک کنم
عشق رو بفهمم
و ...
...خدا رو لمس کنم.
نظرات 11 + ارسال نظر
فاطیما جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ب.ظ http://autumal7fatima.blogsky.com

سلام مهدیه جان
چه زیبا
کاش همه مون خدا رو لمس کنیم و به اعتقادمون شک نکنیم

ای کاش...

. جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ب.ظ http://nog.blogsky.com

سلام
اولین دفعه ام است که به وبلاگت اومدم خیلی هم خوشحالم که اومدم. زیبا می نویسی بهت تبریک می گم.امید وارم همیشه موفق باشی
توقصه کاملی ومن نقطه فقط

پر هستم از اشتباه وسرشارغلط

حسی که تو را نوشت تکرار نشد

هر گز نشدم مثل توجزیک، دو سه خط

سلام
ممنونم از اینهمه تعریف

امین شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ http://polaris.blogsky.com

سلام اجی
نظری ندارم در این مورد گفتم فقط سلامی کرده باشم

سلام داداشی

مریم شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ب.ظ

نمی بخشمت، بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی، بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی، نمی بخشمت، بخاطر دلی که برایم شکستی، بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی، نمی بخشمت، بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی، بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی، و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی، هیچ وقت فراموشت نمی کنم.

قرارمان نبود من هیچ کس زندگی تو باشم همه کسم!

پریسا شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ب.ظ

سرگذشت غم هجران تو گفتم با شمع ، آنقدر سوخت که از کرده پشیمانم کرد
نگاه به چشمهای آرام و خسته من نکن، این چشم یک دنیا اشک در آن است!
نگاه به چهره پریشان من نکن، این چهره، عاشق چهره توست!
دوستت دارم چون که تو اولین و آخرین معشوق من هستی! دوستت دارم چون زمانی که دفتر عشق را می گشایی و میخوانی با خواندن نوشته هایم اشک از چشمانت سرازیر می شود.
دوستت دارم چون از زندگی و دنیا گذشته‌ای تا با من بمانی

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران و تو به اندازه تنهایی من شاد بمان

پرستو شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:00 ب.ظ

امشب گریه میکنم .گریه میکنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی که خواستن گریه کنن نتونستن.
برا ی تمام اون چیزی که خواستی ونبودم خواستم وبودی. امشب گریه میکنم به وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل عاشق.
برای تو و به پاس احترام تمام تحقیرهایی که از دیگران شنیدم و هنوز شکست نخوردم.

فکر تنهایی نباش تنهایی خودش تنهاست تنها به فکر کسی باش که بی تو تنهاست

شکیبا شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:31 ب.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

عشق برای توست عزیزم شک نداشته باش..

یگانه دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ http://unique886708.blogsky.com

قربونت تا تو بتونی تموم این کارا رو بکنی فکر کنم یه چهل سالی از عمرت بگذره. البته ما که بخیل نیستیم ولی جنسمون رو می شناسیم...

شوخی کردم بابا یه وقت به دل نگیری
به دل نگیریا
که بعدا حوصله منت کشی ندارم....

شاد شاد شاد باشی اونم برای همیشه

اگه برسیم که خوبه
ولی به قول تو
یه چند سالی طول میکشه
من و دلگیری
بابا این حرفا چیه!!
دل نازکتر از منم دیدی!؟

امین سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:41 ب.ظ http://polaris.blogsky.com

سلام

علیک السلام!!
احواله داداشیه من چطوره!!؟؟

امین چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ http://polaris.blogsky.com

قبل از اینکه تهران باشید کجا بودید یک جای دیگه تهران اره
سوالم اصلا حاشیه ای نیست ها ...

امروز جریان چیه عکس گذاشتید بار ی الین بار .........قشنگ هستند
دو تا پست رو حذف کردید ..پس بگو چرا نظرهان ثبت نمیشد

همین تهران بودیم
منظورم این منطقه اس
جریانی نداره
یه تغییره
فقط همین
پستی هم حذف نشده
همه نظرا هم تایید میکنم

. جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ http://nog.blogsky.com

شاید نداره حتماً که می تونی!!! اگه به خدا ایمان داشته باشی!!!!

اگه این رشته ی نازک پاره نشه
دعا کن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد